قوله تعالى: إنا سخرْنا الْجبال معه ما کوه‏ها مسخر کردیم فرمان بردار و گویا با داود، یسبحْن بالْعشی و الْإشْراق (۱۸) تا مرا مى‏ستایند با داود بشبانگاه و چاشتگاه.


و الطیْر محْشورة و مرغان فراهم آورده نرم نرم کردیم و فرمان بردار، کل له أواب (۱۹) همه خداى را ستاینده و فرمان برنده.


و شددْنا ملْکه قوى کردیم بر جاى بداشته ملک او او را، و آتیْناه الْحکْمة و او را دادیم زیرک سخنى و دانش، و فصْل الْخطاب (۲۰) و سخن گشادن و برگزاردن.


و هلْ أتاک نبأ الْخصْم رسید بتو خبر آن خصمان؟ إذْ تسوروا الْمحْراب (۲۱) آن هنگام که بران کوشک شدند.


إذْ دخلوا على‏ داود آن گه که بر داود در شدند، ففزع منْهمْ و بیم زد داود را ازیشان، قالوا لا تخفْ گفتند مترس، خصْمان و تن‏ایم با یکدیگر بداورى، بغى‏ بعْضنا على‏ بعْض از ما دو تن یکى بر دیگر افزونى میجوید، فاحْکمْ بیْننا بالْحق داورى کن میان ما براستى، و لا تشْططْ و در حکم بیداد مکن و اندازه داد در مگذران، و اهْدنا إلى‏ سواء الصراط (۲۲) و ما را راه داد راست بنماى.


إن هذا أخی این برادر منست، له تسْع و تسْعون نعْجة او را نود و نه میش است، و لی نعْجة واحدة و مرا یک میش، فقال أکْفلْنیها میگوید آن گوسفند فرامن و مرا خداوند آن کن، و عزنی فی الْخطاب (۲۳) و مى‏بازشکند مرا در سخن گفتن و مى‏زور کند بر من بچیره زبانى.


قال لقدْ ظلمک داود گفت ستم کرد بر تو، بسوال نعْجتک إلى‏ نعاجه بخواستن میش تو که با میشان وى بهم بود، و إن کثیرا من الْخلطاء لیبْغی بعْضهمْ على‏ بعْض فراوانى از انبازان و هم کاران افزونى میجویند بر یکدیگر، إلا الذین آمنوا و عملوا الصالحات مگر گرویدگان و نیک‏کاران، و قلیل ما همْ و ایشان اندکى‏اند، و ظن داود أنما فتناه داود بدانست بدرستى که ما او را مى‏آزمودیم، فاسْتغْفر ربه آمرزش خواست از خداوند خویش، و خر راکعا و سجود را در آمد، و أناب (۲۴) و بدل و آهنگ با ما گشت.


فغفرْنا له ذلک بیامرزیدیم او را آن گناه، و إن له عنْدنا لزلْفى‏ و او راست بنزدیک ما نزدیکى، و حسْن مآب (۲۵) و نیکویى بازگشتن گاه.


یا داود إنا جعلْناک خلیفة فی الْأرْض گفتیم اى داود ما ترا خلیفه و پس رو حکم خویش کردیم در زمین.


فاحْکمْ بیْن الناس بالْحق داورى کن میان مردمان براستى، و لا تتبع الْهوى‏ و پس رو دل مباش و خواست خود را، فیضلک عنْ سبیل الله که گمراه کند ترا از راه خداى و از راه داد، إن الذین یضلون عنْ سبیل الله ایشان که گمراه بودند از راه خداى، لهمْ عذاب شدید ایشان را عذابى است سخت، بما نسوا یوْم الْحساب (۲۶) بآنچه فراموش کردند روز شمار و بگذاشتند کار کردن آن را.


و ما خلقْنا السماء و الْأرْض و ما بیْنهما باطلا نیافریدیم آسمان و زمین و آنچه در میان آن بناکارى تا همه این گیتى بود و بس، ذلک ظن الذین کفروا آن پنداره ناگرویدگان است، فویْل للذین کفروا من النار (۲۷) واى بر ناگرویدگان از آتش.


أمْ نجْعل الذین آمنوا و عملوا الصالحات کالْمفْسدین فی الْأرْض ما گرویدگان نیک‏کاران را چون گزاف کاران کنیم که بتباه کارى میروند در زمین؟! أمْ نجْعل الْمتقین کالْفجار (۲۸) یا پرهیزگاران چون بدکاران کنیم؟!


کتاب أنْزلْناه إلیْک مبارک نامه‏ایست که فرو فرستادیم بتو برکت کرده، لیدبروا آیاته تا بر پى آن میروند و در وى اندیشند، و لیتذکر أولوا الْألْباب (۲۹) و تا پند گیرند زیرکان.